چگونه فردی خاص باشیم؟ قسمت دوم
در قسمت اول این مقاله خاص بودن را توضیح دادیم و از مزیتهای آن گفتیم. در این قسمت روشهای تبدیل شدن به فردی خاص را با هم مرور می کنیم
چطور خاص باشیم؟
کاوش در کودکی
یکی از بهترین راهها برای رسیدن به ذات واقعی خودمان یادآوری و دقت در سالهای کودکی مان است. من اسم آن را کاوش کودکی می گذارم. هرچه بتوانیم به سالهای خردسالی تری از خود برسیم بیشتر می توانیم خودمان را بشناسیم. زمانی که هنوز نهادهای جامعه هویت ما را خیلی تغییر نداده اند. پارامترهایی مثبتی مانند اعتماد به نفس، مداومت در کار، شاد بودن، تمایل به انجام کار در زمینه استعداد خاص مان، داشتن آرزوهای بزرگ … و خیلی از چیزهایی که الان در به در دنبال آن می گردیم در آن سالها وجود دارد و می توانیم با یادآوری خاطرات، پرسش از والدین و اعضای خانواده به آن برسیم. یا اینکه ببنیم چه چیزهایی آن روزها در درون خود داشتیم که الان آرزوی داشتنش را داریم.
کشف استعدادهای واقعی خودمان
اگر به هر دلیلی نتوانستیم به خاطرات کودکی مان دست پیدا کنیم، الان می توانیم دست به کار شویم و استعداد واقعی خود را کشف کنیم. ما نمی توانیم از تمام ظرفیتهای خود استفاده کنیم در حالیکه در جهتی متفاوت از استعداد خود حرکت کنیم. این مثل این است که شما از یوزپلنگ بخواهید در آب شنا کند و از ماهی انتظار داشته باشید در خشکی بدود. یا مثلا پروفسور حسابی برای ایران مدال طلای المپیک بیاورد و علی پروین و مرحوم ناصر حجازی جایزه فیزیک بگیرند. اینها مثالهای خیلی برجسته ای از انسانهایی هستند که در مسیر استعداد واقعی خود حرکت کرده اند. برای کشف استعدادها می توانید نقشهای خود بعنوان فرزند، همسر، پدر یا مادر، مدیر یا کارمند، دوست و همکار یکی یکی بررسی کرده و ببینید در هر کدام از این نقش ها به چه چیزی مشهور هستید. دیگران در مورد شما در هر یک از این نقشها چه می گویند. بهترین عملکردتان در هر نقش چیست.
کشف علایق
علایق سوخت موتور حرکتی ما در زندگی هستند. مانند استعداد علایق هم باعث می شود در زمینه هایی که دوست داریم از سرعت و عملکرد بهتری برخوردار هستیم. وقتی شما کاری که دوست دارید را انجام می دهید خیلی کمتر خسته می شوید و انگیزه و پشتکار بیشتری در آن دارید. در واقع انگار دارید بجای کار تفریح می کنید. چون از انجام آن لذت می برید. دیگر به سپری شدن زمان توجهی نشان نمی دهید. نا امید نمی شوید و نیاز به نیروی اراده برای انجام آن کار ندارید. چون بصورت خودانگیخته به سمت آن می روید.
یافتن ارزشها
ما تا زمانی که بر اساس ارزشهای درونی مان عمل می کنیم کارمان بهترین نتیجه را خواهد داشت و خود از رضایت درونی برخورداریم. عمل کردن در خلاف جهت ارزشهایمان عزت نفس را از ما می گیرد. همواره ندایی از درون به ما می گوید که این راهش نیست. تو داری از مسیر خود منحرف می شوی. ارزشها مانند قطب نمای زندگی هستند. وقتی مهمترین ارزشهای زندگی خود را مشخص می کنیم به هر کاری که دست می زنیم به ما می گوید که در مسیر قطب نما هستیم یا خیر. وقتی بین انجام دو کار تردید می کنیم آن یکی را که در مسیر ارزشهایمان قرار دارد در اولویت قرار می دهیم.
هدف غایی زندگی
چهارمین عاملی که کمک می کند ما خودمان باشیم و از حداکثر توان و ظرفیت مان بهره ببریم تعیین چشم انداز زندگی است. اینکه قرار است نهایتا به چه برسیم. چه کسی شویم. وقتی از این دنیا رفتیم بگویند او که بود.
نتیجه گیری نهایی
اگر در زندگی افراد برجسته جامعه بشری نگاه کنیم این چهار عامل را به راحتی می توان تشخیص داد. چه استعداد و علایقی داشتند. ارزشها و هدف غایی شان در زندگی چه بود.
نکته آخر اینکه لزوما قرار نیست فقط اگر جزو برجسته گان جامعه باشیم تا ما را خاص حساب کنند. خاص بودن یعنی در جایگاه درست کار درست را انجام دادن. مکانیکی که بهترین خدمات را به مشتریانش می دهد. باغبانی که بهترین میوه ها را پرورش می دهد. خانم خانه داری که فرزندانش را به بهترین نحو بزرگ می کند، نگهبانی که مسئولیتش را تمام و کمال انجام می دهد می تواند نمونه انسان خاص باشد.
دیدگاهتان را بنویسید