زندگی آگاهانه
سقراط میگوید زندگی نیازموده ارزش زیستن ندارد. اما زندگی نیازموده چیست؟ ما چه کاری باید انجام دهیم که زندگی را زندگی کرده باشیم؟ شاید فرمول و نسخه واحدی وجود نداشته باشد. ولی قطعا یک وجه اشتراک وجود دارد:
اگر آمدن و رفتن ما چیزی بر این دنیا نیافزاید ما زندگی را نیازموده ترک گفتهایم.
هر انسانی که به دنیا میآید دو راه دارد: یکی اینکه همان مسیری را طی کند که در سر راهش قرار میگیرد. یا خود مسیری را ایجاد نماید. دنیا را همانگونه که تحویل گرفته تحویل دهد، یا چیزی بر آن بیافزاید. به دنبال رسالت خود در این دنیا بگردد و آنرا پیدا کند، رسالتی که از آن خود اوست، یا همان کاری را بکند که دیگران انجام می دهند.
ما میتوانیم زندگی را با تمام وجود زندگی کنیم یا فقط زنده باشیم. وقتی میگوییم زندگی را باید آزمود و بدون آزمودن ارزش زیستن ندارد یعنی از منطقه امن خود بیرون رویم و در حیطههای ناشناخته قدم بگذاریم، تجربههای جدید داشته باشیم، بیاموزیم و بیاموزانیم، رشد کنیم و قد بکشیم. حتما در این مسیر سختی میکشیم، با چالش روبرو میشویم، درد میکشیم، و گاهی مستاصل میشویم. ولی یک چیز قطعی است. اینکه به انسان بزرگتری تبدیل میشویم.
ظهور حوزه هایی جدید برای زندگی آگاهانه تر
از دهههای آخر قرن بیستم از دل آموزههای روانشناسی کاربردی، علوم مغز و اعصاب و علوم کسب و کار شاخه جدیدی سر برآورد به نام رشد و توسعه فردی. مربیان و مدرسان موفقیت و پیشرفت فردی از پژوهشهای روانشناسی استفاده کردند و روشهایی برای موفقیت در زندگی، کار و روابط توسعه دادند. این شاخه کم کم گسترش پیدا کرد و در دو دهه اول قرن بیست و یک به زیر شاخههای گوناگونی گسترش پیدا کرد و همچنین به علوم دیگری پیوند خورد. امروزه رشتههایی مانند رشد فردی، توسعه فردی، بهبود فردی، موفقیت، بهبود روابط، موفقیت شغلی، رشد کسب و کار، ذهن آگاهی، مهارتهای زندگی، کوچینگ و … همه بر یک موضوع مشترک تاکید دارند:
“برای بهتر کردن دنیای بیرون باید دنیای درون را بسازی”
برای شناخت دنیای درون ما به علومی مانند روانشناسی، فلسفه، زندگی انسان در ماقبل تاریخ، علوم مغز و اعصاب (نوروساینس) و غیره … نیاز داریم. نیاز داریم بدانیم مغز چطور کار میکند، انسان چطور دنیای بیرون را میشناسد، و سیر تاریخی زندگی انسان بر روی کره زمین چگونه بوده است.
این شناخت به ما کمک میکند زندگی آگاهانه تری داشته باشیم. زندگی آگاهانه یعنی بدانیم در زندگی چه چیزهایی در اولویت هستند، چطور دست به انتخاب بزنیم، چطور توانمندیهای خود را توسعه دهیم و به انسان والاتری تبدیل شویم. همانطور که از اسم اغلب این شاخهها میتوان فهمید همه اینها فردی است. یعنی ما تنها بر روی خودمان کار میکنیم نه دنیا و دیگران. ولی نتیجه آن علاوه بر خود بر دنیا هم تاثیر میگذارد. اگر دوست داریم بر دیگران، جامعه و دنیا اثر بگذاریم تنها راهش این است که خود را بسازیم. بزرگان تاریخ بشر از پیامبران، رهبران، دانشمندان، نوابغ، هنرمندان و همه کسانی که جامعه بشری را به سمت جلو حرکت دادهاند هم صرفا همین کار را کردهاند.
دیدگاهتان را بنویسید